هنر موزاییک در طی قرون در سرتاسر جهان پرطرفدار بوده و قرن بیستم از این امر مستثنا نیست. هنرمندان آمریکای شمالی و جنوبی، ژاپن و اروپا هنر موزاییک را در اختیار خود گرفتهاند. این فرض اشتباه است که کشورهای سوسیالیستی و علیالخصوص اتحاد جماهیر شوروی، از پیشگامان رواج موزاییککاری بودهاند. هنر موزاییک در اسپانیا، پرتغال و ایتالیا همزمان با لهستان، اتریش، آلمان فرانسه و شوروی ساخته میشد. چرایی برتری کَمّی قطعات هنری موزاییکی در داخل شوری را میتوان سرمایهگذاری گسترده شوروی در رشد و توسعه تمامی حوزههای علم ورزش دانست و نهتنها قلمروی هنر. و فخر ورزیدن به توفیقات و تکاپو برای برتری مضمون بسیاری از این قطعات موزاییکی است که در پانزده جمهوری شوروی یافت میشوند و یکی از آنها گرجستان است. این آثار هنری از دهه شصت تا پایان دهه هشتاد، زمان فروپاشی اتحاد شوروی ساخته شدند.
اکنون سی سال گذشته است و به نظر این فاصله زمانی لازم بود تا بتوان از چشمانداز متفاوتی به آنها نگریست و تنها بخاطر همنشینیشان با نظام شوروی قضاوتشان نکرد. بعضیشان در شرایط نامطلوبی هستند و بسیاری از بین رفتهاند. بسیاری در معرض خطر تخریب و معدوم شدن قرار دارند. متأسفانه نمیتوانیم از خواست سیاسی به معنای وسیع کلمه، اقدامی از سوی جوامع تخصصی، یا علاقه عمومی قابلتوجهی در خصوص حفظ و نگهداری این آثار صحبتی به میان آوریم.
هنر موزاییک حدود چهار هزار سال قدمت دارد. این هنر از معماری بناهای مقدس جداییناپذیر بوده است، از بیزانس تا بعدتر در اسلام. هنر موزاییک در گرجستان نیز رواج داشته است. در بازه زمانی ۱۹۷۱ تا ۱۹۷۷ در اکتشافات باستانشناسی در حومه روستای زالیسی در معبد دیونیسوس، یک کفپوش موزاییکی از قرن دو میلادی یافت شد. در بازه زمانی ۱۹۵۲ تا ۱۹۵۴، در اکتشافات باستانشناسی در پیتسوندا، یک کلیسای بازیلیک سه شبستانی از قرن چهارم میلادی یافتند که کفپوشش از الگوهای موزاییککاری قرن پنجم پوشیده بود. موزاییک کلیسای سرومی به نیمه نخست قرن هفتم بازمیگردد. صومعه گلاتی، شاهکاری از هنر معماری یادمانی، به قرن دوازدهم تعلق دارد.
از آغاز قرن سیزدهم، هنر موزاییک در گرجستان عمدتاً نادیده گرفته شد، دلیل آن قطعاً ضعف اقتصادی کشور،اختلاف جنگ و جدال بی وقفه با با همسایگان مغول، عثمانی و ایرانی بوده است. موزاییککاری در قرن بیستم از نو محبوبیت یافت. اما این حوزه از هنر یادمانی «رنسانس» خود را از سر گذرانده بود. از آغاز دهه شصت، در شهرهای شوروی، ساختمانهای عمومی و مسکونی بهکرات با دیوار نگاره های موزاییکی به سفارش دولت تزیین میشدند.
بررسی شمایلنگاری هنر موزاییک در گرجستان الگویی فراهم می آورد از اینکه استانداردهای وضع شده برای کاراکترها و مضمونهای به نمایش در آمده در دیوارنگارهها _ که شامل طیف متنوعی از دستاوردهای سوسیالیستی، پیشرفت فناوری و تعلقخاطر به میراث ملی بودند، چگونه به دور از یک نیروی قانونگذار مرکزی، رنگ و بویِ بومی گرفتند.
در موزاییکهای گرجستان کمابیش هرگز داس و چکش دیده نمیشود، استالین یا لنین یا هر رهبر کمونیستی دیگر هم وجود ندارد، فقط اینجا آنجا چند ستاره و حروف نخست اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی کوچک دیده میشود.
مضمون اختصاصی هر قطعه موزاییک غالباً توسط کارکرد ساختمانی که بر رویش قرار می گرفت، تعیین میشد. موزاییک های روی دیوار موسسات در ستایش ترقی علم و فناوری و نیروی کار طراحی میشدند. نمایندگان همهٔ اصناف ممکن، به هنگام کار و خدمترسانی به پیشرفت کشور به تصویر کشیده میشدند. در دهه شصت، اتحاد شوروی از دستاوردهای فضایی محظوظ بود، در سال ۱۹۶۱ یوری گاگارین و در ۱۹۶۳ والنتینا ترشکوا به فضا سفر کردند. بدین ترتیب، فضانوردان و موشک در اکثریت موزاییککاریها به چشم میخورند. در این زمینه دو موزاییککاری خاص در مکانهای مختلف تفلیس وجود دارد که فضانوردان زن را به تصویر کشیده و هردو کار هنرمندان ناشناخته است.
شمایلنگاری ساختار فرهنگی، آموزشی یا برخی ساختارهای مستقل از نمادهای ملی اشباعشدهاند و / یا قهرمانان و افسانههای ملی را به تصویر میکشند – یک تابلوی تزئینی با صحنه شکار توسط کوکوری تسرتلی در میدان گولیا در تفلیس ملهم است از قصیدهٔ حماسی گرجی «پلنگینه پوش» نوشته شوتا روستاولی. موزاییک نُگزار مدزماریاشویلی در قرائت خانه کتابخانه ملی علم در تفلیس نشئتگرفته از اسطوره پرومتئوس است، که در اساطیر گرجی دارای یک «برادر دوقلو» است به نام امیرانی، که اغلب بهعنوان نماد ملت گرجستان، مصیبتهای آن و مبارزهاش برای بقا استفاده میشود.
جای تعجب نیست که بیشترین تکرار در نمادهای ملی در هنر موزاییک،به دلیل موقعیت منطقهای، تاک و انگور است. بهطور سنتی در معماری کلیساهای گرجستان و شمایلنگاریها بهعنوان نمادی از مریم باکره، به تصویر کشیده میشد، هرچند در شمایلنگاری اتحاد جماهیر شوروی به نماد کشاورزی ملی ترجمه شد.
با وجود آنکه هنرمندان نظام اتحاد جماهیر شوروی موظف به پیروی از اصول هنر واقعگرایانه بودند، شمایلنگاری موزاییک طیف گستردهای از سبکها را از رئالیسم سوسیالیستی گرفته تا فوتوریسم، از هنر کمابیش گرافیکی، هنر مینیمال تا ترکیببندیهای پیچیده و حتی آثار انتزاعی ارائه میدهد. حتی اگر هنر انتزاعی تا پایان توسط شوروی به رسمیت شناختهنشده باشد، چنین آثاری انتقال تفکر انتزاعی را از مسیر هنر تسهیل کردهاند.
شایسته است تا جداگانه به ذکر غرفههای ساختهشده برای ایستگاههای اتوبوس که در حال حاضر در منطقه جداشده آبخازیا قرار دارند، پرداخت. اینها توسط معماری به نام جورج چاخاوا با همکاری کلکتیو هنری متشکل از زوراب کپانزاده، زوراب لژاوا و نودار مالازونیا ساختهشدهاند. این سازهها بیانگر خلاقیت و تخیل هنری آزاد اند و شباهتی به آنچه قبل یا بعدازآن در قلمرو اتحاد جماهیر شوروی ساخته شد، ندارد. این غرفهها ساختهشده با پوستهای نازک، مجسمههای کاملاً کاربردی در گرجستان هستند.
در حال حاضر، سرنوشت یکی از بهترین نمونههای موزاییک در مجموعه استخر شنای لاگونا وره، اثری از کوکا ایگناتوف، نامعلوم است. این ساختمان خصوصی از سال ۲۰۱۴ به بهانه نوسازی به روی عموم بستهشده است. بیش از پنج سال است که هیچ نشانهای از نوسازی یا اقدامی جهت تخریب دیده نشده است.
در گرجستان پس از اتحاد جماهیر شوروی، موزاییکها بهعنوان بخش جدانشدنی از معماری تحت تأثیر سیاستهای جهانی نئولیبرال فعلی قرارگرفتهاند؛ عمدتاً از طریق خصوصیسازی موسسات منسوخ یا نیمهباز در شهرها و تخریب تدریجی آنهایی که در مناطق دیگر قرار دارند. بیشتر ساختمانهای دارای آثار موزاییک در تفلیس در حال حاضر به مالکیت خصوصی درآمدهاند و هیچگونه قانونی در خصوص نحوه ترمیم و یا حفظ آنها به صاحبان جدید منتقل نشده است. این امر دوستداران هنر موزاییک را در ناامیدی کامل قرار میدهد – برای حفظ این موزاییکها، فقط میتوانیم روی خیرخواهی و هنر دوستی این سرمایهگذاران فرهنگی جدید حساب کنیم.
مترجم: بهار احمدیفرد
پیوندها:
نقشهی پراکندگی
کتابها:
۱- موزائیکهای دورهی شوروی در گرجستان
۲ -هنر برای معماری، گرجستان
نینی پالاواندیشویلی،کیوریتور و طراح گرافیک است. او، پس از تحصیل در رشتهی ارتباطات در حوزههای اجتماعی و اقتصادی در دانشگاه هنر برلین، در سال ۲۰۰۵ به زادگاه خود گرجستان بازگشت. از آن زمان روی پروژههای هنری بینالمللی کارکرده است. میراث بهجامانده از اتحاد جماهیر شوروی نقش مهمی در کارهایش ایفا میکند، اما بهجای کاوش در اگزوتیک بودن آن، او زمینههای اجتماعی و سیاسی و تفسیرشان را در تولیدات فرهنگی بررسی میکند. تمرکز اصلی او روی آثار هنری است که از اشکال خلاقانه برای تحریک گفتمان در موضوعات سیاسی و اجتماعی استفاده میکند.