با وجود برطرف شدن ظاهری معضل میدان هفتتیر، بلاتکلیفی این سه ربع دایره پس از توقف و جابهجایی کارگاه ساختمانی مترو همچنان پا برجاست. میدانی مدور، خالی و بیهویت و گودال عظیمی متصل به اسکلتی فلزی شاید از یک مرکز خرید آینده در ضلع غربی آن، که با دیوار موقت پوشانیده شده است و بیلبرد غولپیکر دیجیتالی که افتخارات شهرداری تهران را در چرخهی پخش دارد. میدان سر در گم است ورودی اصلی مترو زیر مکعبی کوچک پنهان است که با پله به زیرزمین وصل میشود، بدون در نظر گرفتن دسترسی عابران کمتوان و مسافرانی که بار یا کالسکهی کودک همراه دارند. جابهجایی مدام ایستگاه دوچرخههای شهری و ظاهر و غیب شدن ناگهانی کیوسکها و کانتینرهای فروش غذا، خبر از بیبرنامگی و مناقشات محدودهای در بهره برداری از این میدانچه میدهد. مسیر انتهایی مدرس اتوبان برای ماشینها هم سردرگمی کم ندارد، به سختی می توان تصمیم گرفت که چگونه راهتان را به سمت بهار شیراز، مفتح و کریمخان انتخاب کنید، از مسیر ولیعصر – کریمخان اگر وارد این سیاهچالهی ترافیکی شوید امکان دور زدن را تا مسیری بسیار دورتر از شما گرفتهاند. همه و همه نشانی از سرهمبندی یک پروژهی شهری تقلیل آن به یک مانور تبلیغاتی با مدت انتقضای سریع است.
استطراد، چیدمان امیر فارسیجانی است که پیش از این در دو موقعیت به نمایش درآمده، پروژهای که مشاهده و واکنش شهری را در هم میآمیزد و به برههای از تاریخ این میدان میپردازد که پلهای عابر پیاده مشرف به کارگاهی پر گردوخاک بودند و کلیت میدان برای سالها از شهروندان سلب شده بود.
زمانی که برای درست کردن پورتفولیو، در حال بررسی آثارم بودم، دچار یک نقطهی گسست (breakpoint) در پرکتیسام شدم. درواقع برخورد روزمرهی من با آثاری که پیشازاین نمایش داده بودم و همگی یا بیشتر آنها به استودیو خودم برگشته بودهاند و کارکرد سابق را نداشتند، زمینهساز شکلگیری و ساخت این کار شد.
من این کار را با کار مادهی آثار قبلیام که به نمایش درآمده بود و با ارجاعِ فرمی به پروژه شهرداری برای میدان «هفتم تیر» تهران – که در نزدیکی استودیوی من حدوداً هشت سال است که در حال ساخت بود – بهعنوان اثری نیمهکاره و ناکامل ساختم. درواقع این اثر با ارجاعی فرمی به یک پروژهی نیمهکاره و رهاشده در شهر، سعی در پیدا کردن راهحلی در آثار شخصیام دارد. استطراد(Digression)، به معنای گریز زدن از موضوع اصلی و در معنایی دیگر به معنی پی بردن به عیب شخصی، با اشاره به عیب دیگری است. این کار یکبار در خرداد ۹۷ به شکل اپن-استودیو و بار دوم، در بهمن ۹۸ در گالری اُ به نمایش درآمده است.
امیر فارسیجانی (م ۱۳۶۷- تهران) هنرمند چند رشتهای است که عمدتاً با مدیوم عکاسی و چیدمان و با رویکردی مفهومی کار میکند. او فارغالتحصیل رشتهٔ گرافیک است و آثارش بهطور مستقیم به محیط اطراف پاسخ میدهند؛ او از تجربیات روزمرهاش بهعنوان نقطهٔ شروع استفاده میکند. امیر فارسیجانی تاکنون دو نمایشگاه انفرادی و دو اپن-استودیو برگزار کرده است: «تاخوردگی» (۱۳۹۵)، در گالری طراحان آزاد و «جرسی بریر» (۱۳۹۶)، در پروژههای بیرون از دستان – اتاق برق و اپن-استودیوهای «استطراد» (۱۳۹۷) در آتلیه شخصی و «نظارهشده» در پروژههای نیومدیا.
آثار فارسیجانی در نمایشگاههای گروهی نیز به نمایش درآمده است؛ ازجمله آنها: «خیابان انقلاب»(۱۳۹۴)ZK/U برلین، «پرسهزنی»(۱۳۹۵) گالری کاف تهران، «اپیزود ۲ – نیمروز»(۱۳۹۶)، گالری محسن، «تهران – سائوپائولو» (۱۳۹۸) گالری لونا برزیل ، «دلشورهٔ مزمن» (۱۳۹۸) گالری اُ.