پروژهی در جریان آزاده بهکیش، «متروکهها» تا به حال در سه موقعیت و چند قالب متفاوت به نمایش درآمده است، نوشتهی پیش رو قصد دارد این تنوع را برجسته کند و با مروری بر این پروژه از اهمیت امتداد چنین رویکردهایی بگوید.
در میانهی دههی ۱۳۷۰ فروش تراکم و بازسازی فضاهای مسکونی با اَنگِ بافت فرسوده یا کلنگی به اصلیترین منبع درآمد مدیران شهری تبدیل شد. وضع قوانین جدید و محدودیتهای ساخت و ساز، نه با هدف بهبود فضاهای زیستی شهر، بلکه با هدف افزایش قیمتهای فروش و کسب درآمد بیشتر تنظیم شد. بر اساس آمار سرشماری سال ۱۳۹۵، در حال حاضر۴۹۰.۰۰۰ واحد مسکونی نوساز خالی در تهران وجود دارد. به تعبیری، ساختمانهای مسکونی جدید برای زندگی ساخته نمیشوند، بلکه به این خاطر ساخته میشوند که ساختشان برای سازندهها، صاحبان زمینها و شهرفروشان سود دارد. در طی چهل سال گذشته چهرهی تهران دو بار عوض شده است؛ حجم ساخت وسازی که از سال ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۳ در تهران انجام شد معادل کل ساخت وسازی است که به طور منطقی باید در طول ۲۰ سال در این شهر صورت میگرفت. تهران کلانشهری است مملو از فضاهای به یکباره ترک شده که هنوز آثار زندگی در آنها وجود دارد. هرکدام از این متروکهها حکایتی دارد از آدمهایی که به واسطهی غیابشان به یاد میآیند، حضور زندهای که امکان پیوندی همدلانه با سکونت گاه از آن سلب شده است. حضور همزمان مالهای بزرگ، آپارتمانهای مسکونی مازاد و این خانههای خالی از سکنه، که هنوز قابلیت سکونت دارند، تناقض هولناکی را در تهران رقم زده است. ما خانههای بسیاری را از ساکنینشان خالی میکنیم تا خانهها و پاساژهایی بسازیم که از وجود آدمها خالی ست. در این پروژه تمرکز من بر مناطق ۶، ۷، ۱۱ و ۱۲ بوده است که به دلیل تبدیل مجموعهای از خانهها و اماکن مسکونی به محیطهای تجاری یا انبار، تخریب و نوسازی، و از بین رفتن فضای محله، به تدریج از ساکنان اولیهی خود خالی میشوند. مبنای نگاه من در این پروژه ارزشگذاری تاریخی و معماری، یا نمایش صرف جذابیتهای بصری نیست و بافت تاریخی بناها در اولویت قرار ندارد، مسألهی اصلی خالی شدن این بافتها از زندگی ست؛ این پروژه بر اتفاقی تأکید دارد که در عرصهی هویت اجتماعی در حال رخ دادن است. تجربهی تغییر چهرهی مدام، در کنار میل به مصرف، تمام کردن و دور ریختن، به تجربهی ما از محل سکونت هم رسوخ کرده و امکان شکلگیری سنتهای زیستی و محلی، و همدلی با سکونت گاه را از ما گرفته است.
آزاده بهکیش عکاس ساکن تهران است، او فارغ التحصیل کارشناسی عکاسی از دانشگاه هنر تهران و کارشناسی مولتیمدیا از دانشگاه لاساپینزای رم است. نمایشگاه متروکهها دومین نمایشگاه انفرادی او و حاصل پروژهای دوساله است.
خانهی خیابان فلسطین یکی از ارائههای عمومی این پروژه با همکاری گالری طراحان آزاد بود که در مرکز تهران و در خانهای متروکه در خیابان فلسطین در روزهای پایانی خردادماه سال ۹۶ به نمایش درآمد. این نمایشگاه شامل عکسهایی از خانههای متروکهی سطح شهر تهران بود که در طی یک سال و نیم سال کاوش عکاس در متروکههای تهران تهیه شده بود. ۳۸ عکس چاپشده با ابعاد ۱۶ در ۲۱ سانتیمتر در این نمایشگاه ارائه شد. عکسها روی میزهایی با طول چهار متر و با نورپردازی ویژه چیده شده بودند. تمرکز اصلی عکسهای چاپشده بیشتر فضای داخلی خانههای متروک بود که معمولا معرض دید ساکنان این شهر به دورند. و در گوشهای از خانه هم صدای ضبط شده پخش میشد از گفتگوی کسانی که دربارهی ساختمانها و صاحبانشان به گمانهزنی میپرداختند. آزاده بهکیش در مصاحبهای در خصوص این نمایشگاه گفته است «{…} ما از بیرون نگاهی سانتیمانتال به معماری قدیم تهران داریم. خانههای آجری قدیمی را میبینیم و زیباییشان را تحسین میکنیم. اما آنچه نمیبینیم این است که چه کسانی زمانی در این خانهها بودند که دیگر نیستند؟ چه اتفاقی برای این خانهها افتاده است؟ و از این پس برای آنها چه روی خواهد داد؟»
پروژهی متروکهها در سال ۹۷ در نمایشگاه گروهی «در حال احداث» در شهر سنندج که خود در خانهای متروک و بلا استفاده برگزار شده بود، به نمایش درآمد.
آزاده بهکیش و بهار اصلانی با معرفی اکانت اینستاگرام متروکههای ایران یا Iran Abandoned فراخوانی را منتشر کردند و از عکاسان سراسر ایران دعوت به عمل آوردند تا به مستندنگاری و ثبت فضاهای متروکه و کنار افتاده بپردازند و این آثار را با هشتگ iranabandoned# به اشتراک بگذارند:
اینستاگرام متروکههای ایران
آزاده بهکیش در این درباره میگوید: «خانه، در خیابان وزرا و روبروی سینما آزادی بود تا قبل از عکاسی سه چهار بار آنجا رفته بودم و به در بسته خورده بودم، ولی روز عکاسی عزیز آقا سرایدار که پسر اهل افغانستان بود، در را برایم باز کرد و مهربانانه خانه را نشانم داد. بعد از انتشار عکس و پس از آن تخریب خانه، تصمیم گرفتم عکسهای این خانه را روی دیوار سفید و آبی ـ با شعار آسمان آبی زمین پاک ـ که به دور ساختمان به عنوان پروژهای در حال تخریب کشیده بودند، نصب کنم.»
به نظر آزاده بهکیش چه بسی تولید نقشهی دقیق برای خانههای متروک، میتواند کار خطرناک و نابهجایی باشد. این پروژه شامل یک عکس نسخهی محدود متن بیانیه پروژه و یک نقشهی نادقیقِ از موقیت و گسترهی فعلی پروژه است: در واقع چکلیستیست برای یادآوری، به جای جملهی «من اینجا بودهام».