فضای پشت پنجرههای طبقهی همکف، مکانهای ویژه و خارقالعادهای هستند. آنها فضای مرزی بین زیست عمومی زندگی شهری و زیست داخلی را اشغال میکنند. این موقعیت فرصتی پیش میآورد که ساکنان این خانهها به نگهداری و نمایش اشیای شخصی خود اقدام کنند. در بلژیک عموما این اشیا گاهی نمایانگر خانواده ساکن در ساختمان است (مثل عکس) یا حاوی پیامی مذهبی یا سیاسی است (نمادها یا کتب مقدس) و در موارد دیگر فقط تزئینیاند. پرده هم بهعنوان بوم عمل میکند و لایه دوم داده بصری را در پسزمینه میسازد.
گرایش به نمایش اشیای و متعلقات شخصی در دید عموم، تضاد آشکار با فرهنگهایی است که خانه و خانواده را مسایلی / مفاهیمی خصوصی بر میشمرد. به طور مثال در ایران شیوهی مرسوم معماری از اینگونه فضاها – که در مواجهه و دید مستقیم خیابان باشد – پرهیز دارد و در زمانی که چنین امکانی وجود دارد آنرا پشت پرده پنهان و کاملا از معرض دید محافظت میکند.
ظاهرا چیدمان اشیا پشت پنجرهها، در اکثر موارد عامدانه است. با کیوریت کردن اشیائی با رنگ یا معنای مشابه، برخی از پنجرهها تبدیل به صحنهای سنجیده، برای نمایش ایده شدهاند و موارد دیگری نیز وجود دارد که نمایانگر محیط یا پشتصحنهای شلخته است. اگرچه بعضی از این چیدمان به یکی از پیشپاافتادهترین و معمولیترین صحنههای زندگی شخصی ساکن خانه تبدیل میشود، همان پنجره برای یک غریبه میتواند همان چیزی باشد که از خلال آن خانواده داخل ساختمان را تعریف میکند. اینها حتی میتوانند یکجور راهنمای تعیین مسیر برای تازهواردان محله باشند. بعلاوه، نوعی ارتباط متقابل بصری بین این مصنوعات و نمای ساختمان از منظر رنگ، الگو، مقیاس و هندسه وجود دارد. آجرها و قاب پنجرهها معمولاً چیدمان درون را تکمیل میکنند و زمینهای بزرگتر و شهریتر برای این پرده نمایش صحنهپردازی شده مینیاتوری فراهم میکنند.
انعکاس ساختمانهای همجوار در پسزمینه پنجره نمایش باعث ایجاد عمق میدان و یکلایه دیگر از داده بصری میشود که در آن خیابان و خط افق، حتی جهت باد، معکوس دیده میشود. اگر پنجرههای طبقه همکف به تعداد کافی وجود داشته باشند، ممارست در این عمل قطعا میتواند نوعی مشاهده فرهنگی از طریق وسایل شخصی افراد متعلق به یک محله باشد.
موقعیت پروژه: کشور بلژیک
بازهی زمانی : ۲۰۱۸ تا امروز
سپیده فروردین (م. ۱۹۹۲) هنرمند تجسمی ایرانی است که هماکنون در شهر بروکسل، بلژیک ساکن است. او دارای مدرک کارشناسی ارشد عکاسی از مدرسه هنر «لوکا» است. آثارش در ایران، فرانسه، آلمان، مراکش و بلژیک به نمایش گذاشتهشده است. پروژههای او عمدتاً بر مناظر شهری و عکاسی خیابانی تمرکز دارد. او به رابطه متقابل میان هویت فردی و هویت شهری علاقهمند است و تلاش میکند تا از لحظاتی پرده بردارد که این دو با یکدیگر رودررو میشوند.